اکنون جهان ما سرشار از اتصالات و ارتباطات اينترنتي است و همه چیز هوشمندانهتر شده است. حتی گوشیهاي موبایل قادر به انجام کارهایی هستند که در دهه گذشته تصورش هم ممکن نبود. با اين وجود، ما هنوز هم یادداشتها و نامههای الکترونیک خود را در حجمهای کم و به صورت ساده رد و بدل میکنیم. به سايتها وبلاگهاي خبري و غير خبري سر ميزنيم و به دنبال خبرهاي تازه و هيجانانگيز ميگرديم. و گاهي آنها را كپي كرده براي دوستان و آشنايان هم ارسال ميكنيم.
در بیشتر نقاط دنیا رسانههای جمعی در حال شکوفایی هستند. و با افزایش تقاضا اين صنعت رشد خاص خود را دارد. براي مثال دركشوري مانند هند روزانه 110 میلیون روزنامه به فروش میرسد. اين در حالي است كه طی دهه گذشته در غرب، مردم از روزنامهها و برنامههای خبری تلویزیون دست کشیده وبرای پیگیری اخبار به راههای متقاوتی روی آوردهاند. منظور همان دنياي اتصالات از نوع اينترنت است.
بخش مهم اين تغييرات همان مشاركت فزاینده مردم در تهيه، گردآوری، اشتراک گذاري، طرح و انتشار خبرها است كه به موضوع قابل بحث رسانهاي تبديل شده است.
آيا شما خالق رسانه هستید يا تنها مصرف كننده و منتشر كننده رسانهاي به صورت كپي و پيست هستيد؟ در چنين دنيايي، مهم آن است كه به جای مصرف کنندگان منفعل، کاربران بسیار فعال برای رسانه باشيم. خالق رسانه بودن نياز به دانش رسانهاي دارد به عبارتي شما نه تنها بايد داراي سواد رسانهاي باشيد بلكه بايد سطح آن را افزايش داده و به روز كنيد.
كسب دانش، نگاه كنجكاو و تفکر نقادانه نسبت به آنچه مصرف میکنید يا ساير موارد جهان پيرامون به شما كمك ميكند تا خالق باشيد تا مصرف كننده صرف؛ به خصوص درعصر دیجیتال...
آنچه كه زماني به نام " روزنامه و روزنامهنگار" ناميده و شناخته ميشد، حال با تكنولوژيهاي روز رسانه در حال تغيير و تبديل است. مقاومت در برابر اين تغيير و تبديل مانند، مقاومت در برابر طوفاني سهمگين و درهم كوبنده است كه ميدانيد در حال نزديك شدن است، چرا كه با فرياد؛ آمدن و گسترش خود را اعلام كرده است. شايد حتي بدانيد اين طوفان آن هم از نوع ديجيتال همه چيز را مانند؛ سنتهاي روزنامهنگاري، قوانين، آموزهها، باورها و... را در هم خواهد شكست و تغيير و تبديل اساسي به جاي خواهد گذاشت.
آيا همچنان چشمان خود را بر روي چنين واقعيت محضي بستهايد؟ شايد فكر ميكنيد چنين طوفان ديجيتالي بسيار آرام و مطيع، تازه اگر از راه رسد، از كنار باورهاي كهن روزنامهنگاري شما خواهد گذاشت، كلاهش را براي شما برداشته و براي احترام به سنتهاي كهن شما نيمچه تعظيمي هم خواهد كرد؟!
آيا واقعا اينگونه ميانديشيد؟ يا اينكه چشمان خود را بستهايد؟
اكثريت انسانهاي روي زمين در حال تبدیل شدن به خالقان رسانه هستند. منظور از اكثريت مردم، همه افرادي هستند كه در يك ارتباط دوسويه ديجيتال از هر نوعي سهيم هستند. حتي كودكاني كه از بازي با اسباب بازي خود گرفته تا آنچه كه در مدرسه، خيابان و بين دوستان خود ميگذرد، گزارشي از نگاه كودكانه ولي كنجكاو خود تهيه كرده و به شبكههاي اجتماعي يا حتي خبري ارسال ميكنند! تعجب كرديد؟ واقعيت دارد، آنان كودكان ما هستند.
اين گفتهها هرگز قصد ندارد مباني و اصول اوليه تهيه خبر، خبر نويسي، گزارش و...را ناديده گرفته يا كم ارزش و زير سوال ببرد. بلكه ميخواهد، نگاهي دوباره و تعريفي دوباره به آنچه هست و مورد بحث صاحبنظران است، بيندازيم.
گسترش و همه گیر شدن رسانههای دیجیتال باعث افرايش تعداد خبرنگاران و كار روزنامهنگاري شده است كه در سطح جهان به صورت آنلاین، آفلاين و سنتي کار ميكنند. ميتوان گفت با تكنولوژيهاي روز همه به نوعي خبرنگار و روزنامه نگار شدهآند! چه با دانش رسانهاي وچه بدون آن يك فرد عادي در حال انجام نوعي از مردمنگاري، جامعه نگاري و وقايعنگاري، خبرنگاري و....است كه هيچ چيز قادر به ممانعت از آن نيست. اين كار نوعي اطلاع رساني ناخودآگاه و ارتباط اجتماعي و جهاني محسوب ميشود.
حال اين كار تا چه ميزان تاثيرگذار و پيشرفت كرده است، بايد از كارشناسان و تحليلگران آمار پرسيد. حتي ميتوان گفت كه ديگر عناويني مانند؛ خبرنگار، روزنامه نگار، گزارشگر و... به نوعي كمرنگ شده است. در حال حاضر، هر فردي می تواند کاری با ویژگیهای خبرنگاری انجام دهد، بدون آنكه نياز باشد شما آنان را خبرنگار خطاب كنيد!
گسترش خلاقیت در عصر اتصال به اینترنت حتي کمبود و فقر واژگان را نيز برطرف كرده است. زماني همه فكر ميكردند كه توانایی صحبت کردن در جمع و نوشتن براي جمع فقط در اختیار افراد فرهیخته و دانشاندوختگان رشته ادبيات است. گويا دوره اين باورها هم به سر رسيده است.
حال با واژگان نو ظهور در اين عرصه، كلمات قديمي عمدتا به صورت نامعين و مجهول به کار می روند؛ كلماتي چون؛ گروههای بزرگ، كاربر، مصرف کننده، مخاطب، مشتری و غیره. البته شايد يكي از دلايل آن فعالیتهای مجهول اين دنياي عجيب اينترنت باشد. فعاليتهايي كه در دنیای رسانه جمعی، آنها را قبول میکنید و یا از کنارش ميگذريد!
نكته قابل اشاره در اين مطلب اين است كه کلمه "خبرنگار" با خود بار معنایی دارد. اگرچه حرفه و کار روزنامهنگاری به دلایل کاهش درآمد حاصل از تبلیغات و غيره در سالهاي اخير به دوره سختي رسیده است. با اين وجود هستند افراد حرفهاي كه عاشقانه و مسئولانه نسبت به جامعه، مردم و دنياي خود برخورد ميكنند.
آنان وظایف خود را با دقت و وسواس خاصي در زمينهها و موضوعهاي مختلف دنبال ميكنند تا با همه شرايط سخت آن حس و احترامی که مردم برای این صنعت قائل هستند را حفظ كنند. آنان از جمله افرادي هستند كه كار خود را حیاتی، قابل احترام و ارزشمند ميدانند. چرا كه مسئولیت روزنامهنگاران درقبال افکار عمومی بر هر مسئولیت دیگر اولویت دارد. همچنين مسئوليتشان
در قبال کارفرمایان و مقامهای دولتی.
- اینترنت: یک نمای درشت / آنارشی و اینترنت / اینترنت خوب یا بد / اینترنت و تغییر فرهنگی / آیا اینترنت جای مناسبی برای تضارب آراء است؟ / اینترنت و تاثیرات آن بر اقتصاد جهانی / عملیات اینترنت؛ گذشته، حال و آینده / اینترنت در خدمت اطلاع رسانی / اینترنت ابزاری جهانگرایانه، دین محتوایی جهانگرایانه / حیات دینی و اینترنت
اگر چه ساختار روزنامهنگاري در عصر حاضر به گونهاي شگرف تغيير كرده است و در اشاره به نمونههاي روزنامهنگاري صرف به رسانههاي جمعی نظير نیویورک تایمز و همینطور دیتو، بی بی سی نیوز ارجاع ميدهيم، اما آنها نيز دچار اشتباهاتي ميشوند، ولي ميتوان كارشان را صنعت روزنامهنگاری و خبرنگاري ناميد.
شايد وبلاگهاي مختلف با عناوين بسيار جذاب، خبرها، گزارشها و يا ويديوهاي از يك ماجرا و... منتشر كنند، ولي خودتان خوب ميدانيد كه اين كارها، كار روزنامهنگاري نيست. هر چند اين موارد مخاطبان و طرفدارني نيز داشته باشند. البته، ظهور و حضور آنها و يا هر حرکت نويني که تاثیری بر خلق رسانه دارد، اهميت بسيار دارد و نبايد بيتفاوت از كنار آنها گذشت. و اين بدان معنا نيست كه كار آنها را روزنامهنگاري دانست. خود شما نيز با نگاهي به سايتها و وبلاگها و مقايسه آنها ميتوانيد كار روزنامهنگاري صرف را تشخيص دهيد.
برددولانگ استاد دانشگاه یوسیبرکلی است، مخالف اين ديدگاه است. او در وبلاگ خودش كه كاملا به صورت روزنامهنگاري اداره ميشود آن هم با موضوع سیاسی و اقتصادی مینویسد؛اگر اينگونه به وبلاگها نگاه كنيد تكليف وبلاگهايي كه ارزش روزنامهنگاری بالاییدارند چه ميشود؟ نميتوان منكر برخی از مطالبی که از آنجا سر در میآورند، شد كه به معنای واقعی کلمه روزنامهنگاری هستند.
همچنين دیوار فیس بوک و نوشتههاس آن برای برخی خبر است. اينطور نيست؟ برخي از شبکههای اجتماعی به مردم امکان میدهند که درهر گوشه دنیا كه هستند و هر آنچه را که میبینند، گزارش کنند. اسناد طبقهبندی شده در هزارها هزار صفحه به صورت آنلاین منتشر میشوند. فیلمهای كوتاهي که با تلفن همراه از درگيريهاي کشورهای مختلف تا گردبادهای آمریکا گرفته شده به سهولت به سایتهای شبکههای اجتماعی و خبري ارسال میشوند و به همان صورت نيز در اخبار تلویزیونی نشان داده میشوند.
براي نمونه فيلم آماتوری که طی زمین لرزه ژاپن گرفته شده بود نه تنها در تلويزيونهاي سراسر جهان به نمايش درآمد بلكه 15 میلیون بار در یوتیوب تماشا شده بود.
ميتوان گفت كه اين اتصالات اينترنتي يك پروژه عظيم منبع یابی از مردم، خوانندگان و روزنامهنگاراني كه دور هم جمع شدهاند، است. اسنادي كه در اين ميان جمعآوري و غربال ميشوند هر كدام كاربرد خود را دارند.
شرکتهای فنآوری چون گوگل، توییتر، فیسبوک به مجراهای مهم اخبار تبدیل شدهاند. از طرفي شخصيتهاي سياسي به عنوان نمونه باراک اوباما و...آخرین اخبار خود را مستقیما از طریق شبکههای اجتماعی منتشر میکنند.
کشورهاي بسياري اکنون به واسطه ابتکارعمل بخشهاي نيمه دولتي اطلاعات خام را در دسترس شبكههاي خبري قرار ميدهند. اینترنت به مردم اجازه میدهد آنلاین روزنامه بخوانند یا شبکههای تلویزیونی را از تمام نقاط دنیا تماشا کنند. گاردین، روزنامهای انگلیسی، اکنون خوانندگان بیشتری در سطح جهان دارد تا در کشورخودش.
اینترنت به تهيهكنندگان خبر جديد خود از وبلاگنویس شخصی گرفته تا سایتهای خبري مانند هافینگتن پست اين امكان را داده است كه در بازده زمانی کوتاه قابل استناد و مركز توجه قرار گيرند. اين امر يعني اينكه اينترنت توانسته است رویکردهای کاملا جدیدی در صنعت روزنامهنگاری بوجود آورد.
به همين دليل همه ما به نوعي در حال خلق رسانه هستیم و هر فردي ميتواند کار روزنامه نگاری صرف را تجربه کند. ممکن است یکبار، گاهي و یا اغلب در ایجاد محیط روزنامه نگاری نقش داشته باشیم. نميتوان آن را ناديده گرفت و اين درست نيست.
اینکه چگونه با این نقش، تصمیمگیری، خلق رسانه و برخورد با آن كنار ميآييم و اينكه چگونه با استفاده کردن دیگران از آنچه خلق كردهايم کنارمیآییم پیچیده و تکاملی است. ولی اين همان آینده روزنامهنگاري است.
آیا نامیدن خالقان رسانههای مدرن براي آناني كه اطلاعات ارزشمندی، برای سايتها و وبلاگها تهيه میکنند، كافي است؟ انتخاب نام بسيار دشوار است. خالق، بار معنایی خاص خود را دارد. "شرکت کننده"، "همکار" و "َشریک" هم زیاد چنگي به دل نميزنند. نظر شما چيست؟
اگر چه هر فرد آزاداندیشی چنين شرايطي را غنيمت ميشمارد و سعي در بهرهجويي بهينه از آن ميكند. شرايط مناسبي چون؛ خبرهای اجتماعیتر و مشارکتیتر، تنوعی چشمگیر و منابع خبری جورواجور و...چشمان بسياري را روي خطرات آن بسته است. خطراتي كه در روند اين شرايط و بستر مناسب به دنبال خواهد آمد.
در اينكه اتصالات انيترنتي دنياي رسانه را متحول ساخته است، حرفي نيست ولي اينكه موقعیت حرفهای روزنامهنگاران را بیثباتتر كرده است هم، يك واقعيت است.
خطراز دست رفتن روزنامهنگاری مسئول نيز وجود دارد. آينده روزنامهنگاراني که از صاحبان قدرت حساب پس میگرفتند و به نوعي حق مردم را طلب ميكردند، چه خواهد شد؟ از طرفي کاهش درآمد، موجب کاهش کمیت و کیفیت گزارشهای تحقیقی و حتي تنظيم گزارش حقيقي در رسانههاي چاپی خواهد شد و شايد هم شده است.
نگاه عميق و مدبرانه به شرايط روزنامهنگاران حرفهاي در مقابل خالقان رسانههاي مدرن اين را نشان ميدهد كه شايد در ظاهر شرايط براي كار حرفهاي مناسبتر شده باشد ولي با گسترش و افزايش خالقان رسانهاي مدرن در دنياي اتصالات اينترنتي اميدي به ادامه حيات روزنامهنگاري حرفهاي ديده نميشود، مگر پذيرش دنياي مدرن و تغيير اتصالات سنتي به ديجيتال با رعايت كاربردهاي حرفهآي آن تا جايگاه خود را در اين عرصه حفظ كنيم.
منابع: mediaethicsmagazine- journalistsresource-upstart
نظر شما